صنايع دستي بلوچستان

صنايع دستي بلوچستان

بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و غیر ساکن (عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند) تقسیم می شوند.

اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخیر به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسیار زیادی افت کرده است. در نتیجه عوامل مذکور، مردم بلوچستان، به ناچار به فعالیت های غیر کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنایع دستی نیز بیانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ یا گلیم و قالی مفهوم می یابند.

جالب اینجاست که فعالیت های صنایع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زیرا زنان بلوچ به علت زندگی بسیار محقرانه خود چندان فعالیت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقاید مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتیجه هر زن و دختر بلوچ از هفت سالگی و به بهانه تزئین لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدین ترتیب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گلیم بافی، توسط زنان بلوچستان انجام می شود.

مهمترین رشته های صنایع دستی رایج عبارتست از:

گلیم بافی، سفالگری، حصیر بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آیینه دوزی، پریوار دوزی، توردوزی،و خامه دوزی. (ورود به ادامه مطلب)

گلیم بافی

از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند.

نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود.

سوزندوزی

بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند.

در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند.

سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد.

پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی “گوپتان” نامیده می شود.

سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود.

از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد.

پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است.

خامه دوزی

خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد.

محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و … است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود.

سکه دوزی

تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند.

به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفالگری

کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در ۳۰ کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد.

سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود.

در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است.

مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و … است.

ضربالمثل هاي بلوچي

ضربالمثل هاي بلوچي

هر قوم و ملتی در ایران و در هر کجای دنیا میان خود ضرب المثل های بخصوصی دارد که مجموعه ای از دنیای ضرب المثل های بلوچی را برای شما برگزیدم که امیدوارم کمال استفاده را از این ضرب المثل ها ببرید.

۱ـ کاڑگون مهتران دوست بَنت، نامرد و بَگا بَنت.

خوبرویان با مردان شایستۀ خود هم پیمان می شوند

مردان بی وجود و بی کمال از حسد به جوش می آیند.

۲ـ مرد که جَنَ جی جیَ کنت، جن هم وتَ بی بیَ کنت.

مرد که قربان صدقه زنش می رود، زن هم باورش می شود و خودش را می گیرد

*این مثل در بیان نکوهش توجه بیش از حد معمول و نیاز مردان و زنان است، که باورشان می شود که عزیز و مورد توجه هستند و از انجام کارها خانه ابا می کنند و در رفتارشان با اهل خانه و خویشاوندان ناز و افاده می فروشند و تأکید بر این نکته که مردان در محبت به زنانشان حد اعتدال را رعایت کنند که باعث بدآموزی و تغییر رفتار در آنان نشود.

۳ـ مرد کِ کروسی سراپ کنَت، جن لیڑهی دُم شاپَ کنت.

وقتی مرد مانند خروس حریص می شود. زن هم مانند شتر ماده دُم می جنباند

*این مثال در بیان تأثیرگذاری اخلاق و رفتار زن و شوهر در یکدیگر است که برای در کنار هم ماندن خود را با خواسته ها و نیازهای هم تطبیق می دهند و سازگار می کنند، که اگر در اول ازدواج تفاوت هایی در شخصیت و رفتارشان وجود داشته باشد پس از مدتی در و تخته به هم جور می شود.

۴ـ مرد که پنتِ زالَ بیت، شلواری پُشت شال بیت.

مردی که به حرف زنش باشد، پشت شلوارش وصله ناجور خواهد داشت.(انگشت نما و زبانزد می شود)”

*این مثل در بیان باور عامی است که با زنان مشورت بکنید و اما همیشه به نظرات آنان عمل نکنید و نکوهش وضعیت مردانی است که از خود اراده ای ندارند و از روی ضعف نفس یا ترس از آبرو و حفظ خانواده مجبور به تمکین و پذیریش ارادۀ زنانشان می شوند. که چون امکان دارد همیشه این تسلط زن بر تصمیم مرد درست و صحیح نباشد، در نهایت موجب بی آبرویی و شرمندگی مرد در طایفه و قبیله فراهم می شود.

۵ـ اودا روت جَن نیست ادا کیت جڑ نیست

مرد که دنبال بچه شتر می دود، زنش از دستش فرار می کند. پیش زنش می آید، بچه شتر فرار می کند

*این مثل در بیان حال مردانی است که زنان کم سن و سال می گیرند و این که زنان کم سن و سال را به شتر جوان رام نشد تشبیه کرده است که نه سواری می دهد نه بار می برد و این که زندگی با زن جوان صبر و بردباری می خواهد تا به امور زندگی آشنا شود و خانه داری را یاد بگیرد و همچنین در بیان حال مردی که زن جوان و شتر رام نشده دارد که این یکی را می گیرد دیگری از دستش فرار می کند و به گونه ای طنز و مزاح است درباره مردانی که زن جوان می گیرند و دچار گرفتاری می شوند.

۶ـ مرد وتی بیت و چُک دگه مردی، دل گُٹی مان سری گوردی.

شوهر ازخودم باشد و بچه ای از زن دیگر داشته باشه، دل آدم می گوید، بر سرش بزن

*این مثل در بیان حسادت و بی تحملی نامادری به فرزندان شوهرش است.

۷ـ مرد بدل کنی میرین، بهت کجای کنی شومین

شوهر شایسته ات را عوضی می کنی، بخت شومت را چه کار می کنی

*این مثل از زبان زنانی گفته می شود که از زندگی با شوهرشان راضی نیستند و آن را نتیجه بد اقبالی و نگون بختی خود می دانند که اگر از شوهرم طلاق بگیرم با این بخت و اقبال شومی که من دارم، مسلم است شوهر بهتری گیرم نمی آید.

یا از زبان دیگران که او را نصیحت می کنند که تو گرچه از شوهرت راضی نیستی، اما اگر طلاق بگیری گرفتار شوهر بدتری می شوی که به وضعیت امروزت حسرت می خوری، از کجا معلوم شوهر بعدی شایسته تر و برازنده تر باشد.

۸ـ ماهونت که شاهونت.

با بودن ماهو(زن) است که شاهو (مرد) به زندگیش می نازد

*این مثل در بیان اهمیت و نقش زنان در موفقیت و خوشبختی مردان است، که مرد اگر زن شایسته و لایقی نداشته باشد خوشنام و آبرومند نمی شود.

۹ـ کهبگ بجن هر روچ، بانی پکن هزار روچ، انگ هما کنت وتی دلا.

اگر زن بدرفتار را هر روز کتک بزنی و هزار روز زندانیش کنی، باز هم کار خودش را می کند

*این مثل در بیان عادت و ملکه شدن بعضی از رفتارها در شخصیت انسان است که هر چند او را نصیحت و حتی تنبیه کنند، اصلاح پذیر نیست.

۱۰ـ لوگ په مردم و مردم په لوگ.

خانه با اهلش برازنده می شود و مردم با داشتن خانه

*این مثل در بیان ارزش و رونق خانه به احترام اهل خانه کار برد دارد و اگر پدر و مادر یا فرزندان که به احترام آنان خانه محل رفت و آمد خویشاوندان و مهمانان است، به دلیل فوت یا مسافرت یا جابجایی در آن خانه نباشند، خانه از رونق می افتد و در مقابل آدم هم اگر خانه ای سزاوار شخصیتش نداشته باشد و سرگردان و خانه به دوش شود و هر روز بر سفرۀ کسی بنشیند احترامش را از دست می دهد.

۱۱ـ گهار گپته، براتی سر بسته.

خواهر زاییده است، برادر سر خودش را بسته است

*این مثل در بیان حال کسانی است که بدون اینکه کاری انجام دهند، خود را شریک کار دیگران می دانند و فخر و افاده می فروشند و با سختی و زخمت و بیماری و اندوهی که دیگران تحمل می کنند، آنان دست از کار می کشند و بهانه جویی می کنند.

۱۲ـ کمبرین گوکا هیرملوٹ وکندوکین جن.

خیر و خوبی را از گاو سیاه و سفید (ابلق) طلب مکن و از زن خنده رو

۱۳ـ کهبگین زالَی نشانگ، کندگ و پیش کنزگنت، لنڈرین مردی نشانگ، گردگ و شیرازگنت، ریدگین پیشَّی نشانگ، ڈنڈگ و گوش کالگنت.

نشان زن بدکاره خندیدنو جلو خزیدن است، مرد بی شرم گشتن و سوت زدن است. نشان پیش محکم از برگ هایش پیداست

۱۴ـ وتیگی جن ببی، در آمدی مرد.

زن خویش و فامیل باش و شوهر غریبه ها

*این مثل بیان اینکه است که درمقابل نامهربانی و زیاده روی های اهل خانواده و خویشاوندان متواضع باش وتحمل کن، اما در مقابل غریبه های سخت و مقاوم باش و زیر بار زور نرو.

۱۵ـ شومین پس نرین کاریت و شومین جن جنین کاریت.

گوسفند و بزم شوم نر می زاید و زن شوم دختر

۱۶ـ سیاه په آمڑ و مزوانک رنگدار نبیت.

زن سیاه چهره با مالیدن آمڑ و مسواک به دهانش (با آرایش و بَزَک) سفید نمی شود

۱۷ـ چُکّی بَڈّنت گوانزگ چاریت.

بچه را بغل کرده، گهواره را نگاه می کند

*این مثل در بیان حال کسی است که از امکانات و فرصتهای موجود غافل است و حیران و سرگردان دنبال چاره می گردد و برای انجام کارها از کمک افراد دور و بر خودش غافل است.

۱۸ـ جی و جانی مکن، نانانی یَ دوکن.

قربان صدقه اش نرو، یک قرص نانش را دوتا کن.

*این مثل خطاب به مردی گفته می شود که برای محبت و دوستی نسبت به زنش به اظهار محبت ظاهری و زبان بازی بسنده می کند و از فراهم کردن امکانات آسایش امساک می کند و یا حاضر نیست برای آسایش و راحتی زنش بیشتر کارکند و درآمد بیشتری به خانه بیاورد.

۱۹ـ جن و جنت، جن و جنجال

یک زن بهشت است، یک زن غوغا

*این مثل دربیان این است که زنان مثل هم نیستند. اگر زنی خوب و شایسته باشد، زندگی را برای شوهرش همچون بهشت آراسته و زیبا می کند و او را خوشبخت وسعادتمند می کند و در مقابل زنانی که بد قلق و ناسازگار هستند و شوهر را هر روز گرفتار درگیری و غوغا می کند و خانواده و خویشاوندان مرد را با او درگیر می کند و هر روز مشکلی برایش درست می کند و آسایش را از او می گیرد.

۲۰ـ چرپین دستَ هر کس وتی گیوار مُشیت

مردی که دستش چرب شد (مالدار شد)، دست چرب خود را به فرق سر خویشاوندان بمالد بهتر است. (زن از بین خویشاوندان بگیرد)